OKR ـ Objective & Key Results (اهداف و نتایج کلیدی)، روشی برای تعریف و پیگیری اهداف و نتایج آنها است که معمولاً به صورت فصلی (3 ماهه) و سالانه تعریف میشود. این روش ابتدا در Intel ابداع شد. اما امروزه در شرکتهای بسیاری ازجمله گوگل، لینکدین، توییتر، اوراکل، زیگنا و ... به کار میرود. در واقع این شرکتها از KPI، به OKR سوئیچ کردهاند که عمومی هستند. بدین معنی که هر شخصی در شرکت باید قادر به دیدن این باشد که فرد دیگری در شرکت روی چه موضوعی کار میکند (و کارها در گذشته چگونه انجام شده است). تدوین OKR از بالاترین سطح سازمان شروع میشود و با OKR تک تک افراد سازمان خاتمه مییابد. OKR افراد به پروفایل وی (شماره تلفن، ایمیل و ..) متصل است. علاوه بر اینکه OKR های این فصل، OKR های فصول قبل یا سالهای قبل نیز در دسترس میباشد. 13 سال است که در گوگل از مکانیزم OKR استفاده میشود.
نمره مورد قبول برای هر OKR ، بین 0.6 تا 0.7 است؛ اگر افراد همواره نمره 1 بگیرند، بدین معنی است که اهداف آنها به اندازه کافی جاهطلبانه نبوده است. نمره 0.4 نیز نمره بدی است. اما نمرات پایین نباید مورد تنبیه یا بازخواست قرار گیرند؛ بلکه به این موضوع باید به عنوان داده استفاده کرد تا OKR بعدی بهتر تعریف شود.
در پایان هر فصل ممکن است key resultها به نمره 1 نرسیده باشند. لذا باید در فصل بعدی این موارد را پوشش داد.
نکتهای که حائز اهمیت این است که OKR مترادف ارزیابی کارکنان نیست. بلکه در رابطه با اهداف سازمان و چگونگی مشارکت کارکنان در آن اهداف است. ارزیابی عملکرد به معنی چگونگی انجام کارها توسط کارکنان در بازه زمانی مشخص است و باید از OKRهایشان مستقل باشد. توجه کنید که OKR طراحی نشده است تا به عنوان ابزاری علیه کارکنان بکارگرفته شود، بلکه ابزاری برای انگیزش و هماهنگی افراد در همکاری با یکدیگر میباشد.
همچنین بخوانید: نرم افزار مدیریت پروژه
OKR باید شامل اهداف سازمان، اهداف واحدهای سازمانی، اهداف گروههای کاری و اهداف افراد به صورت شخصی باشد. ایدهآل است که 60% OKR های شرکت توسط کارکنان تعریف شوند و نه توسط رهبران. شرکت نباید بدین سمت رود که مدیران اجرایی اهداف را به کارکنان دیکته کنند. البته در OKR افراد مذاکره بین خود شخص و مدیرانش صورت میگیرد. نهایتاً باید طرفین به توافق تقریباً 100% برسند.
OKR ها در طول 3 ماه قابل تغییر هستند. وقتی اهداف شرکت، تیم کاری یا حتی اهداف شخصی تغییر کرد، میتوان OKR را تغییر داد. البته نباید خیلی انعطافپذیر نیز باشد بدین معنی که هفته به هفته تغییر کند.
برای تعریف OKR کافی است به دو سوال پاسخ داده شود: 1. به کجا یا چه چیزی می خواهم برسم؟ 2. چگونه خواهم فهمید که به اهداف تعریف شده دست یافتهام؟
برای پیادهسازی صحیح نیاز است تا چشمانداز و مأموریت سازمان تعریف شده باشد. در واقع چشمانداز یک رویا و ایده آل سازمان است. چیزی است که الهام بخش تمامی افراد شرکت هنگام ورود و خروج از آن است. چشمانداز به سرعت قابل دستیابی نیست. از طرف دیگر مأموریت به این اشاره دارد که چگونه شرکت تلاش میکند تا به چشم اندازش دست یابد. مأموریتها را میتوان به صورت اهداف واقعی تعریف کرد و شرکت میتواند دستیابی به آنها را اندازه گیری کند.
همچنین بخوانید: نرم افزار انبارداری
همانطور که ذکر شد برای سازمان نیز باید OKR تعریف شود که معمولاً توسط مدیرعامل، هیأت مدیره، مدیران، تیم راهبری و ... تدوین میگردد. نمره OKR سازمان باید در جلسات عمومی پابلیش شود.
از طرفی خود شخص مدیرعامل و دیگر مدیران ارشد نیز دارای OKR هستند. این موضوع سبب میشود که برای کل سازمان این باور به وجود بیاید که حتی میزان دستیابی مدیران ارشد به اهدافشان نیز اندازه گیری میشود.